آشنایی با حضرت محمد (ص)
فضـایل اخلاقی حضرت خدیجه(س)،بسیاری از بزرگان و صاحب منصبان عـرب را به فکر ازدواج با وی میانداخت.ولی خاطرات همسر پیشین به او اجازه نمیداد شوهری دیگر انتخاب کند.تا اینکه با مقامات معنوی حضرت محمد(ص) آشنا شد و آن دو غلامی که برای تجارت همراه پیامبر(ص) فرستاده بود،مطالب و معجزاتی که از وی دیده بودند،برای خدیجه نقل کردند.خدیجه فریفته اخلاق و کمال و مقامات معنوی پیامبر(ص) شد.البته او از یکی از دانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل،که از علمای بزرگ عرب و خویشان نزدیک خدیجه به شمار میرفت،درباره ظهور پیغمبر آخرالزمان و خاتم الانبیا(ص) مطالبی شنیده بود.همه این عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد(ص) را به همسری خود انتخاب کند.
ازدواج حضرت خدیجه(س)
زفاف حضرت خدیجه(س) با حضرت محمد(ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق یافت.درآن زمان،حضرت محمد(ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود.ابن عباس سن ایشان را 28 سال نقل می کند.هر چند بعضی از مورخان اهل سنت سعی میکنند این سخن را رد کنند;چون راوی آن محمد بن صائب کلبی از شیعیان است و آنها او را ضعیف میدانند.
حضرت خدیجه(س) به سبب علاقه به حضرت محمد(ص) و مقام معنوی او با رسولخدا ازدواج کرد و تمام دارایی و مقام و جایگاه فامیلی خود را فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت.
در عقد ازدواج حضرت محمد(ص) و خدیجه،عبدالله بن غنم به آنها چنین تبریک گفت:
هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک با سعد تزوج تخیرالبریه کلها و من ذا الذی فی الناس مثل محمد؟
و بشر به البران عیسی بن مریم و موسی ابن عمران فیاقرب موعد اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد
گوارا باد بر تو ای خدیجه که طالع تـو سعادتمند بوده و با بهترین خلایق ازدواج کردی.چه کسی در میان مردم همانند محمد(ص) است.محمد(ص) کسی است که حضرت عیسی و موسی به آمدنش بشارت داده اند و کتب آسمانی به پیامبری او اقرار داشتند.
رسولی که سر از بطحاء (مکه) در میآورد و او هدایت کننده و هدایت شونده است.
احترام پیغمبر خدا(ص) به حضرت خدیجه(س)
احترام حضرت محمد(ص) به خدیجه،به خاطر عقیده و ایمان او به توحید بود.
خصال حضرت خدیجه (س)
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار میرود.او اولین زنی بود که به اسلام گروید;چنان که علیبن ابیطالب(ع)اولین مردی بود که اسلام آورد.اولین زنی که نماز خواند،خدیجه بود.او انسانی روشن بین و دور اندیش بود.با گذشت،علاقه مند به معنویات،وزین و با وقار،معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود.همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا(ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت.
حضـرت خدیجـه(س)از کتب آسمانـی آگاهی داشت و عـلاوه بـر کثرت امـوال و املاک،او را «ملکه بطحاء» می گفتند.از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوق العاده ای داشت و مهمتر اینکه حتی قبل از اسلام وی را«طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» می خواندند.
جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبراکرم(ص) می کشید و همیشه از ورقه بن نوفل و دیگر علما جویای نشانه های نبوت می شد.اشعار فصیح و پر معنای وی در شأن پیامبر اکرم(ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت میکند.
نمونه ای از اشعار خدیجه در باره پیامبراکرم(ص) چنین است:
فلواننی امسیت فی کل نعمه و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره فما سویت عندی جناح بعوضه اذا لم یکن عینی لعینک ناظره
اگر تمام نعمت های دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشم به چشم تو نیافتند.
دیگر خصوصیت حضرت خدیجه(س) این است که او دارای شم اقتصادی و روح بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود.
البته سجایای اخلاقی حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان آن ناتوان است.پیامبراکرم (ص)می فرماید:«افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم.»
چه میتوان گفت در شان کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسولخدا(ص)بود؟! در تاریخ میخوانیم:«حضرت محمد(ص) هر وقت ازتکذیب قریش و اذیتهای ایشان محزون و آزرده میشدند ،هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمیکرد مگریاد خدیجه; و هرگاه خدیجه را میدید مسرور میشد»
ذهبی میگوید:مناقب و فضایل خدیجه بسیار است; او از جمله زنان کامل،عاقل،والا،پای بند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت بـود.پیامبر اکرم (ص) کراراً او را مدح و ثنا میگفت و بر سایر امهات مؤمنین ترجیح میداد و از او بسیار تجلیل میکرد.به حدی که عایشه می گفت:بـر هیچ یک از زنان پیامبر(ص) به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر(ص) بسیار او را یاد کرد.
درود خدا برحضرت خدیجه(س)
خدیجه کبری چنان مقام والایی داشت که خداوند عزوجل بارها براو درود و سلام فرستاد.طبق روایتی از حضرت امام محمدباقر(ص):پیامبراکرم(ص) هنگام باز گشت از معراج،به جبرئیل فرمود: «آیا حاجتی داری ؟»
جبرئیل عرض کرد:
خواسته ام این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی»
در روایتی دیگر میخوانیم:روزی خدیجه به طلب رسولخدا(ص) بیرون آمد.جبرئیل به صورت مردی با وی رو به رو شد و از خدیجه احوال رسولخدا (ص)را پرسید.خدیجه نمی توانست بگوید رسول خدا(ص) در کجا به سر می برد.او میترسید این مرد از کسانی باشد که قصد کشتن پیغمبر(ص) را دارد.وقتی که خدمت آن حضرت رسید و قصه باز گفت،حضرت محمد(ص)فرمود:«آن جبرئیل بود و امر کرد که از خدا تـو را سلام برسانم.»
نقش حضزت خدیجه (س)در پیشبرد اسلام
وقتی حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده،هرچه داشت در راه پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام(ص)انفاق کرد.او تمام اموال خویش را به پیامبر(ص)بخشید و در راه نشر اسلام به مصر فرساند.تا جایی که هنگام ارتحال،پارچه ای برای کفن نداشت.
ابن اسحاق جمله ای در شان خدیجه دارد که گویای همکاری و صداقت او در پیشبرد اسلام است.او می گوید:«خدیجه یاور صادق و با وفایی برای پیامبر(ص)بود و مصیبت ها در پی رحلت خدیجه و ابوطالب بر پیامبر(ص) سرازیر شد.»
گویا این دو،در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبر اکرم(ص)،سدی بلند و مستحکم بودند.این جمله، معروف که اسلام رهین اخلاق پیامبر(ص)،شمشیر علی(ع)،و اموال خدیجه است از نهایت همکاری و صداقتحضرت خدیجه پرده برمیدارد.
وصیت حضرت خدیجه(س)
حضرت خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد.پیغمبر (ص)به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه،«اما علمت ان اللهقد زوجنی معک فی الجنه»;آیا میدانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟!
آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد; او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.چون بیماری خدیجه شدت یافت،عرض کرد:یا رسول الله ! چند وصیت دارم:من در حق تو کوتاهی کردم،مرا عفو کن.
پیامبر(ص) فرمود:
هرگز از تـو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی.در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خـدا مصرف کردی.
عرض کرد:یا رسول الله ! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید.و به فاطمه زهرا (س)اشاره کرد.چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد.پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند.مبادا کسی به صورتش سیلی بزند.مبادا کسی بر اوفریاد بکشد.مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد.
اما وصیت سوم را شرم میکنم برایت بگویم.آن را به فاطمه عرض میکنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فرا خواند و به وی فرمود:«نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم میگوید: من از قبر در هراسم;از تـو میخواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی،کفن کنی.»
پس فاطمه زهرا(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد.پیامبراکرم(ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد.هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم (ص)غسل و کفن وی را به عهده گرفت.ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت ،نازل شد و عرض کرد:یا رسول الله،خداوند به تـو سلام میرساند و میفرماید:«ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم .»
مقام حضرت خدیجه(س)در بهشت
از فضیلت های حضرت خدیجه علیهاالسلام،مقامی است در بهشت که از سوی خـداوند به ایشان وعده داده شده است.پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نیز بارها این مسئله را به خدیجه بشارت میداد و میفرمود:
«در بهشت،خانه ای داری که در آن رنج و سختی نمی بینی.»
امام صادق علیهالسلام نیز می فرماید:هنگامی که خدیجه وفات یافت،فاطمه خردسال بی تابی میکرد و گرد پدرش میگشت و سراغ مادر را از او می گرفت.پیامبر از این حالت دخت کوچکش بیشتر محزون می شد و دنبال راهی بـود تا او را آرام کند.فاطمه همچنان بی تابی می کرد تا اینکه جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود:«به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانه ای کنارآسیه،همسرفرعون ومریم،دخترعمران نشسته است.»هنگامی که فاطمه این سخن را شنید،آرام گرفت و دیگر بی تابی نکرد.
وفات حضرت خدیجه (س)
خدیجه در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد.پیغمبرخدا(ص)شخصاً خدیجه را غسل داد،حنوط کرد و با همان پارچه ای که جبرئیل ازطرف خداوندعزوجل برای خدیجه آورده بود،کفن کرد.رسولخدا(ص) شخصاً درون قبر رفت،سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت.او بر خدیجه اشک می ریخت،دعا میکرد و برایش آمرزش می طلبید.آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در «حجون» واقع است.
رحلت خدیجه برای پیغمبر(ص) مصیبتی بزرگ بود;زیراخدیجه یاور پیغمبرخدا(ص) بـود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد(ص) احترام می گذاشتند و از آزار وی خودداری می کردند.
یاد حضرت خدیجه سلام الله عليها
رسولخدا(ص)با این که بعد از رحلت حضرت خدیجه(س)با زنانی چند ازدواج کرد; ولی هرگز خدیجه را از یاد نبرد.عایشه میگوید:هر وقت پیغمبرخدا(ص)یاد خدیجه می افتاد،ملول و گرفته میشد و برای او آمرزش می طلبید.روزی من رشک ورزیدم و گفتم:یا رسول الله،خداوند به جای آن پیــر زن،زنی جـوان و زیبــا به تـو داد.
پیغمبر(ص) ناگهان بر آشفت و خشمگینانه دست بر دست من زد و فرمود:خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رو می گردانیدند،او به من روی میکرد; و چون همه از من می گریختند،به من محبت و مهربانی میکرد; و چون همه دعوت مرا تکذیب میکردند،به من ایمان میآورد و مرا تصدیق میکرد.در مشکلات زندگی مرا یاری میداد و با مال خود کمک میکرد و غم از دلم میزدود.
حضرت امام صادق(ع) فرمود:«وقتی خدیجه از دنیا رفت،فاطمه کودکی خردسال بود،نزد پدر آمد و گفت:«یا رسول الله امی»; مادرم کجاست؟
پیامبر(ص) سکوت کرد.جبرئیل نازل شد و گفت:خدایت سلام می رساند و می فرماید:به زهرا بفرما،مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند،جای دار.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 850
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0