باز،دل بـی تـو اسیـر درد بـی درمــان است
آسـمان غـزلـــم چـو شعـر بـی پایان است
باز مـرغ دل من،گمشده ی طــوفـان است
سهم من از عشق تو،دیده ی گریان است
رفتــی و دلــــم ز زندگـی سیـــر شده
بیچــاره دلــــم ز عشـق تـو پیـــــر شده
پر غصـه شد این دلــم از این درد فــراق
از چشم من اشک و خون سرازیر شده
ستاره حیدری
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1069
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0