سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق
چه ها میخواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای میجویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریاست؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی که از روز ازل ناپیداست...؟
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
و آن خالی کردن دل از محبت غیر خداست و متوجه باشد که چه میگوید،وچه میکند،و در غیر این معنا اسب اندیشه نراند،و اگر اتفاقا فکرش به جای دیگر رفت ولی قلبش همچنان ذاکر است و غفلتی پیش نیامده،باز هم حضور قلب دارد.
۲.تفهم:
یعنی معنی گفتار و اذکار نماز را بفهمد و این غیر از حضور قلب می باشد،چون گاهی اوقات همان گونه که الفاظ را بر زبان جاری می سازد،حضور قلب هم دارد،ولیکن متوجه به معنی آن نمی باشد؛ بنابراین منظور ما از تفهم آن است که قلب هم متوجه به معنی لفظ باشد.
۳.تعظیم:
این نیز موضوعی است غیر از حضور قلب و تفهم،چون بسیاری از اوقات، انسان با حضور قلب و درک معنی کلام با کسی سخن می گوید؛لیکن برای او احترامی قائل نیست.
۴.هیبت:
هیبت که علاوه بر تعظیم است؛یعنی کسی که دیگری را محترم دانست،بایستی علاوه بر آن،هیبتی هم از او در خود احساس نماید؛زیرا هیبت از آنجا سرچشمه میگیرد که آدم دیگری را احترام بگذارد،و خوف از او هم در دل داشته باشد،و کسی که بیمناک از دیگری نباشد،او را هائب نمی نامند.گذشته از این،هر خوفی را هم مهابت نمی گویند،بلکه هیبت همان خوفی است که بزرگواری دیگری ناشی شود.
۵.رجاء
نمازگزار باید هنگامی که مشغول نماز است،امید بهره گیری از پاداش الهی را داشته باشد،هم چنان که از عقاب تقصیرات خود می ترسد.
۶.حیا
نمازگزار خود را گنه کار بداند و از خداوند به خاطر گناهانش شرم سار باشد.
حقایق فیض کاشانی،ص۴۴۳
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 761