رحمت به گدایی که به غیر تـو نـزد روی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



جـز گـریه ی طفلانه ز من هیچ نیاید

دیوانه محال است خطر داشته باشد

با ما جگری هست که دست دگران نیست

از جرأت ما کیست خبــر داشته باشد؟!

اینجـا که حــرام است پـریـدن ز لب بام

رحم است بر آن مرغ که پر داشته باشد

تیـغ کـــرم تـو  بکند کار خـودش را

هر چند گدای تـو سپر داشته باشد

در فضـل تـو امیـــد بـرای چه نبنـدم

جایی که شب امید سحر داشـته باشد

چون شمع سحرگاه مـرا کشته ی خود کن

حیف است که گـریان تـو سر داشـته باشد

بگشـای در سینه ی مـا را به رخ خویش

شـاید که دلــم میل سفر داشته باشد

می گریـم و امیـد که آن روز بیــاید

بنیاد مـرا سیل تـو برداشـته باشد

رحمت به گدایی که به غیر تو نزد روی

هر چند که خلق تـو گهـر داشته باشد




:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: هنر , شمع , سفر ,
:: بازدید از این مطلب : 548
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : یک شنبه 10 فروردين 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com