دل چه راهی برگزید امشب که بی ما می رود
بر ملاقات کدامین ماه سیمامی رود
گرچه میگوید به خوبان دل نخواهم داد لیک
هر کجا گل چهـره ای میبیند از جا می رود
از طبیبان درد ما درمان نشد ســــاقی بده
شربتی کز فیض او درد از دل مـا می رود
از غم و آوارگی ای دل چه می ترسانی مرا
هرکه عاشق شد به استقبال اینها می رود
آن مه خلوت نشین می خورد و مست آمد برون
مرد و زن هر کس ز سوئی بر تماشا می رود
دوستان رفتنــد ازین غمخــانه "نظمی" نیـز هم
رخت خـــود بسته است امروز و فردا می رود
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 795
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0