چهار شنبه سوری چگونه به وجود آمده؟
روایات متفاوت و متضاد از پیشینه چهارشنبه سوری :
برگزاری چهارشنبه سوری،که در همه شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم،بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)،بیرون از خانه،جلو در،در فضایی مناسب،آتشی می افروزند،و اهل خانه،زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : "زردی من از تو ،سرخی تو از من"،بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند،تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.
تا زمانی که از ظرف های سفالین چون،کاسه و بشقاب و کوزه،در خانه استفاده می شد،پس از خانه تکانی،کوزه کهنه ای از پشت بام خانه به کوچه می انداختند؛کوزه ای که در آن آب و چند سکه ریخته بودند.
اسفند دود کردن و آجیل خودرن،فال گرفتن،"فال گوش"(در کوی و گذر به حرف عابران گوش دادن و از مضمون آنها برای نیت خود تفأول زدن.)و "قاشق زنی"(معمولاً زنان روی خود را می پوشانند و با قاشق،یا کلید به خانه ها در میزنند،صاحب خانه شیرینی،میوه و یا پول در ظرف آنها میگذارد.)نیز از باورها و رسم هایی است که به ویژه در بین نوجوانان،هنوز به کلی فراموش نشده است؛و این رسم ها و باورها در شهرهای مختلف با یکدیگر متفاوت اند.
تاریخچه چهارشنبه سوری
برای علت و چگونگی پیدایش چهارشنبه سوری روایات مختلف و متناقضی وجود دارد که برخی آنها را به ایران باستان و برخی آنرا به دوره بعد از اسلام و بعد از ورود تازیان(اعراب)به ایران نسبت میدهند.آنها میگويند در ايران باستان هر روزی نامی ويژه داشته است(هرمزدروز،وهمن روز،اردوهشت روز،شهروَر روز،خرداد روز،سروش روز،مهر روز،زاميادروز و…)و نشانی از بخش بندی امروزين چهار هفته ايی و نام های آنان به چشم نميخورد.و نام روزهای هفته مانند شنبه،يكشنبه...و چهارشنبه بعد از اسلام به ايران آورده شده.
در مقابل گروه اوّل میگويند كه اين جشن ها در ايران باستان چند روز متوالی بوده كه به دلايلی بعد از اسلام به يک روز تبديل شده است.
لازم به ذكر است كه گروه اول و دوم نيز هر يک به چند دسته تقسيم میشوند.
تا به حال بر اساس تحقيقات محققين و پژوهشگران هيچ سند تاريخی برای روز دقيق برگزاری جشن سوری بدست نيامده است.
گفته ها درمورد علت و پيداش چهار شنبه سوری بسيارمتنوع است كه پرداختن به همه آنها شايد از حوصله شما عزيز خارج باشد.
مشهورترین روایات علت پیدایش این جشن؛
1.جنشن در دوره سامانیان و قبل از آن:
در كتاب تاریخ بخارا اشاره شده كه منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری جشنی را برگزار میكند كه موجب آتش سوزی در قصر او نیز میشود:
«...و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان،فرمود تا آن سرای ها را دیگر بار عمارت كردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل كردند.آن گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود كه چون شب سوری چنانكه عادت قدیم است،آتشی عظیم افروختند.
پاره ای آتش به جست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت...»
آنچه از این بخش برداشت میشود این است كه بطور یقین این جشن در 350 هجری (يعنی بعد از اسلام) و در ماه شوال كه مصادف با پایان سال شمسی بوده توسط یكی از شاهان سامانی در بخارا و جوی مولیان برگزار شده است و آنجا كه نگارنده به «عادت قدیم است» اشاره میكند مشخص میشود كه این جشن از سالها و بلكه سده های پیش در ایران رایج بوده است.امّا هیچ اشاره ای به روز آن نشده،یعنی شب چهار شنبه سوری.
2.نحسی روز چهارشنبه نزد اعراب:
در منابعی دیگر گفته شده که در روزشمار قدیم اعراب،چهارشنبه روز نامبارکی بوده،لذا سعی میکردند شب چهارشنبه را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خرید و فروش و کسب و کار بکشند.
البته برخی مورخان نیز معتقدند:
در ایران باستان،پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام «سور» مرسوم بوده است.
از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» -روز نحس- خوانده میشد،بدین ترتیب ایرانیان جشن خود را به آخرین چهارشنبه سال موکول کردند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست اعراب ندهند.
3.قیام مختار:
آتش افروختن شب چهارشنبه آخر سال،یا چهارشنبه آخر صفر را،برخی به قیام مختار نسبت میدهند:
مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد،برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد،دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود.و از آن به بعد مرسوم شد.
البته برخی معتقدند که روز چهارشنبه 14ربیع الاول سال 66 قمری،مقارن با 19 اکتبر 685 میلادی،برابر 4 آبان سال شمسی واقعی بوده،و در این روز مناسبت با جشن خاصی در نزد پارسیان نبوده که بتواند موجب تثبیت شبانگاه قیام مختار،در تقویم شمسی ایرانیان شود.بنابر این قیام مختار نمی تواند مبدأ مراسم چهارشنبه سوری باشد
4.روشن کردن آتش برای خوش آمد گویی به ارواح در زمان ساسانیان و دین زرتشت :
در زمان ساسانیان ١٠روز آخر سال را جشن میگرفتند و باور داشتند فراوشی یا فروَهر حافظ فرشتگان،برای انسانها و روح مردگان دوباره به زمین بر میگردند.در زمان ساسانیان این١٠روز به ٢دوره تقسیم میشد:پنجهی کوچک و پنجهی بزرگ که مربوط به ارواح بود و در این١٠روز زرتشتیان خانهها را تمیز میکردند و در بام خانهها آتش روشن میکردند که به ارواح خوشآمد بگویند و غذا برای ارواح کنار میگذاشتند که هنوز این سنت در بین بعضی از زرتشتیان مرسوم است.
آتش در تمام طول شب روشن نگه داشته میشد تا اطمینان حاصل شود که ارواح مردگان در تاریکی در امانند.
این همان است که جشن سوری خوانده میشود که هم اکنون در ایران فقط آخرین چهارشنبه سال را به انجام مراسم آتشبازی و روشن نگه داشتن آتش میپردازند در حالی که در زمانهای قدیم این جشن در چهارشنبه انجام نمیشده است.
5.شبانگاه قتل متوکل خلیفه ظالم عباسی
بعد از اسلام تا عصر حاضر،مواردی را سراغ داریم که چون خلیفه یا سلطانی ظالم به قتل رسیده،یا برکنار شده و مخصوصاً اگر شخصیتی عادل و مردمی جای او را گرفته است،ایرانان مسرور شده،و گاهی با برپایی جشن و اجتماعات،آتش برافروخته،و به نثار نقل و شیرینی و گل و زعفران می پرداخته اند.ریشه این مراسم،در همان آیین های باستانی و جایگاه رفیع آتش و نور،و واقعه پیروزی فریدون بر ضحاک نهفته است.اگر تاریخ ایران اسلامی را مرور کنیم،و در جستجوی شخصیتی با خصوصیات ضحاک،برآییم،می توانیم مبدأ شکل گیری مراسم چهارشنبه سوری را بیابیم.
نگارنده پی از سالها بررسی به این نتیجه رسیده که این شخصیت همان متوکل خلیفه عباسی بوده،و شبانگاه قتل او منشأ پیدایی این مراسم شده است.
بر این اساس پاره ای از خصوصیات و اقدامات متوکل،و نیز خصلت های منتصر،جانشین و فرزند او را مورد بررسی قرار میدهیم،تا شباهت های آنان با ضحاک و فریدون آشکار شود.
(البته در این وبلاگ فقط به همین بسنده می کنیم که متوکل خلیفه عباسی فردی بسیار ظالم و دشمن سرسخت شیعیان و مخالف ایرانیان بوده است).
سپس موقعیت تقویمی شبانگاه قتل متوکل،و تقارن آن با ایام فروردگان را مشخص می کنیم؛تقارنی که تداعی کننده روز پیروزی فریدون بر ضحاک نیز بتوده است.
شبانگاه قتل متوکل و تقارنها
اکثر مورخان قدیم،موقع قتل متوکل-به دستور فرزندش منتصر،به دست غلامان-را در شبانگاه روز 3 شوال سال 247 قمری متذکر شده اند.طبری میگوید:«متوکل شب چهارشنبه کشته شد.لختی پس از تاریک شدن شب، چهار روز رفته از شوال.به قولی پنج شنبه کشته شد.»[10] یعقوبی و مسعودی نیز موقع قتل متوکل را شبانگاه 3 شوال متذکر شده اند؛امّا در سه شنبه و چهارشنبه آن اختلاف دارند.برابر جداول تقویم تطبیقی(ص 50)،روز 3 شوال 247 چهارشنبه بود که شبانگاه آن،شب پنج شنبه 4 شوال،قابل تبیین است.موقع قتل متوکل،یعنی چهارشنبه شب،یا شب پنج شنبه 4 شوال،مقارن با شب اول ماه مهر در سال خراجی او،و مطابق نخستین شبانگاه ایام فروردگان(یعنی 26 آبان)در سال شمسی عرفی پارسیان،و برابر 21 آذر ماه سال شمسی واقعی،و 11 دسامبر 861 میلادی بوده،که 271 روز از آغاز بهار گذشته است.
بی گمان خیلی دیر،خبر قتل متوکل به بلاد دور دست رسیده،و موقع آن چهارشنبه ایام فروردگان ابلاغ شده است.
بر این اساس موقع قتل متوکل در شبانگاه چهارشنبه ایام فروردگان در سال عرفی ایرانیان تثبیت شده است.
از سوی دیگر،چون موقع قتل،مقارن شبانگاه روز اول مهر در سال خراجی ابداعی او بوده،پیروزی فریدون بر ضحاک مصداق پیدا کرده است،یا برای مردمان بغداد و نواحی آن-که غالباً با فرهنگ ایرانی بودند- تداعی شده است؛ به همین دلیل به پیروی از سنت های کهن ایرانی آتش افروخته و جشن گرفته اند.چرا که ابوریحان بیرونی به استناد منابع کهن می نویسد:«مهر ماه روز اوّل آن هرمزد روز؛و روز شاهزدهم مهر است،که به مهرگان معروف است...این روز را ایرانیان بزرگ داشته اند؛آن شادمانی و خوشی است که مردم شنیدند فریدون خروج کرده.»
ایرانیان به پیـروی از سنت های کهن در جشن و شادمانی ها آتش می افروخته و چراغانی میکرده اند؛به خصوص که موقع قتل متوکل با شبانگاه 21 ماه آذر در سال شمسی واقعی ایرانیان تقارن داشته که تداعی گر آتش(آذر)بود.علاوه بر این به قول ابو ریحان بیرونی:«روز بیست و یکم رام روزی است که مهرگان بزرگ باشد؛و سبب این عید آن است که فریدون بر ضحاک ظفر یافت.»
در نخستین سالگرد شبانگاه قتل متوکل،یعنی چهارشنبه ایام فروردگان،تقارن های مزبور معنای بیشتری پیدا کرده است؛چرا که چهارشنبه شب ایام فروردگان در اولین سالگرد قتل توکل با شبانگاه روز اوّل خمسه مسترقه (یعنی یک روز بعد از 30 آبان،و چهار روز مانده به اول ماه آذر در سال عرفی پارسیان مقارن شده که با 5 مهر ماه سال خراجی متوکل،و 26 آذرماه سال شمسی واقعی قدیم و 16 دسامبر سال 862 میلادی مطابق بوده؛یعنی 271روز از آغاز بهار سپری شده است.چنین تقارنهایی در نخستین شبانگاه چهارشنبه قتل متوکل در ایام فروردگان موجب تثبیت موقعیت قتل او در سال شمسی عرفی پارسیان و بعداً نیز در سال شمسی واقعی قدیم شده، وپس از نقل خمسه مسترقه به پایان اسفند این چهارشنبه جای خود را در آخر سال باز کرده است.
به عقیده نگارنده کلمه «سوری» در اینجا معنای سرخی و آتش ندارد،بلکه ایرانیان هوشمند معنا و مبنای موضوعی این جشن را،در ماهیت حرفی آن (سور+ی) گنجانده اند.زیرا کلمه سوری به حساب ابجد برابر 276 است. کلمه رمزی که برای ماندگاری و تثبیت شبانگاه چهارشنبه موقع قتل متوکل،در تقارن یا قرین با روزهای 266 تا 276 سال شمسی واقعی(که عامه،مخصوصاًکشاورزان،به لحاظ تعیین موقع کاشت و موسم برداشت و فصول آن را نگاه می داشتند)اتخاذ شده است؛تا موقع دقیق آن در سالهای بعد از یاد نرود.چرا که عموم می توانستند با ملاک قرار دادن عدد 266،به مفهوم تعداد روزهای سپری شده از بهار،شبانگاه چهارشنبه سالگرد قتل متوکل را،در ایام فروردگان سال عرفی مشخص کنند،و مراسم سوری را بر پا دارند.
نگارنده با بررسی هایی که انجام داده،بر این گمان است که تغییر مجدد موقع نوروز،توسط معتضد خلیفه عباسی،در سال 284 قمری،تنها به منظور بر هم زدن تقارن های مزبور با شب قتل متوکل انجام گرفته،زیرا او جای نوروز خود را روز 11 حزیران (11 ژوئن سال 897 میلادی)،یعنی 6 روز قبل از موقع نوروز متوکل،تعیین کرد؛امّا بحث در این باره از حیطه مقاله حاضر خارج است.یعقوبی میگوید:بیعت با منتصر«در همان شبی که پدرش متوکل کشته شد،یعنی شب چهارشنبه [درست آن:چهارشنبه شب]،به انجام رسید.»
6.عبور سیاوش از آتش و اثبات بی گناهی او (شاهنامه فردوسی)
عبور سیاوش از آتش برای اثبات بیگناهی اس که در شاهنامه آمده است،داستان اساتیری بسیار مشهوری است.
سیاوش پسر کیکاووس پادشاه کیانی است که توسط رستم تربیت شده است.
وقتی که رستم سیاوش را به دژ کیکاووس باز میگرداند سودابه همسر کیکاووس به او دل می بازد.
امّا سیاوش عشق او را رد می کند و سودابه برای انتقام به او تهمت ناپاکی می زند.
در پى جار و جنجال سودابه،كیكاووس پادشاه ایران از جریان آگاه شده و از سیاوش توضیح خواست سیاوش به پدر گفت كه پاكدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور كند.
در آن دورانها،«قسم خوردن» به دو شکل بوده.
اوّل:ور(سوگند)خوردن که در اصل خوردن پودر «گـوگــرد» بوده و با زنده ماندن شخص سوگند خورده،دیگران پی به بی گناهی او می بردند.
دوّم:گذر از تونل آتش
سیاوش گفت اگر من گناهكار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاكدامن باشم از آتش عبور خواهم كرد.
سراسر همه دشت بریان شدند
سیاوش بیامد به پیش پدر
یكى خود وزرین نهاده به سر
سخن گفتنش با پسر نرم بود
سیاوش بدو گفت انده مدار
كزین سان بود گردش روزگار
سرى پر ز شرم و تباهى مراست
سیاوش سپه را بدانسان بتاخت
تو گفتى كه اسبش بر آتش بساخت
زآتش برون آمد آزاد مــرد
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
چو بخشایش پاک یزدان بود
دم آتش و باد یكسان بود
سواران لشكربرانگیختند
همه دشت پیشش درم ریختند
سیاوش به تندرستى و چاپكى و چالاكى به همراه اسب سیاهش از آتش عبور كرد و تندرست بیرون آمد.
یكى شادمانى شد اندر جهان
میان كهان و میان مهان
سیاوش به پیش جهاندار پاک
بیامد بمالید رخ را به خاک
كه از نفت آن كوه آتش پرست
همه كامه دشمنان كرد پست
بدو گفت شاه،اى دلیـر جهان
كه پاكیزه تخمى و روشن روان
چنانى كه از مادر پارسا
بزاید شود بر جهان پادشا
سیاوش را تنگ در برگرفت
ز كردار بد پوزش اندرگرفت
مى آورد ورامشگران را بخواند
همه كام هاباسیاوش براند
سه روز اندر آن سور مى دركشید
نبد بر درگنج بند و كلید!
این اتفاق و آزمایش عبور از آتش در بهرام شید(سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهار شنبه تا ناهید شید(جمعه یا آدینه)جشن ملى اعلام شد و در سراسر كشور پهناور ایران به فرمان كیكاووس سور چرانى و شادمانى برقرار شد و از آن پس به یاد عبور سرفرازانه سیاوش از آتش همواره ایرانیان واپسین شبانه بهرام شید(سه شنبه شب)را به یاد سیاوش و پاكى او با پریدن از روى آتش جشن مى گیرند.
:: موضوعات مرتبط:
ادبیات ,
,
:: برچسبها:
تاريخچه چهارشنبه سوری ,
چهارشنبه سوری ,
سیاوش ,
چگونگی پیدایش چهارشنبه سوری ,
مختار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 576
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0