پاره شد،به طورى که کفش به پـا بند نمى شد.امام کفش را به دست گرفتند و پاى
برهنه به راه افتادند.
ابن ابى یعفور که از بزرگان صحابه آن حضرت بود فـوراً کفش خویش را ازپـا درآورد،بند
کفش را باز و دست خـود را دراز کرد به طرف امام تا آن بند رابدهد به امام که امام با
کفش بروند و خودش با پاى برهنه راه را طى کند.
امام با حالت خشمنـاک،روى خویش را از عبداللّه بـرگردانـدنـد و به هیـچ وجه حاضـر
نشدند آن را بپذیرند و فرمودند:
اگر یک سختى بـراى کسى پیش آیـد،خـود آن شخص از همه به تحمل آن سختى
اولى است.معنانداردکه حادثه اى براى یک نفر پیش بیایدودیگرى متحمل رنج بشود.
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 641
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0