اکبر عبدی هم بازی مرحوم حسین پناهی،خاطره ای از همکار سابقش میگوید!!
اکبر عبدی میگوید:یک روز سر سریال بودیم...هـوا هم خیلی سرد بود.
حسین از ماشین پیــاده شد بدون کاپشن...
گفتم:حسین این جوری اومدی از خونه بیـــرون؟نگفتی سرما میخوری؟!
گفت:کاپشن قشنگی بود نه؟...گفتم: آره...
گفت:
من هم خیلی دوستش داشتم ولی سر راه یکی را دیدم که اون هم دوستش داشت و هم احتیاجش
داشت... من فقط دوستش داشتم...!
روحش شاد
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
تاریخی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 600
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0