غمخوار من! به خـانه ی غم ها خوش آمدی
با من به «جمع» مـــردم تنــها خوش آمدی
بیــن جماعتـی که مــــــرا سنـگ می زنند
می بینمت... بـــرای تماشـا خــوش آمـدی
راه نجـاتـم از شب گیسـوی دوست نیست
ای من به آخـرین شب دنیـــــا خوش آمدی
پایان ماجــــرای دل و عشـــق،روشن است
ای قایـــق شکسته به دریـــا خــوش آمـدی
با بـرف پیــری ام سخنی غیـــــر از این نبود
منت گذاشتی به ســـر مـا خـــوش آمـدی
ای عشـــــق ای عزیـزترین میهمان عمــــر
دیــــر آمـدی به دیـدنــم امّـا خــوش آمـدی
فاضل نظری