کوچه ای را بـود نامش معرفت
مردمانش بـا مــرام از هر جهت
سیل آمـد کـوچه را ویــرانه کرد
مـردمش را با جـهان بیگانه کرد
هر چـه در آن کـوچه بـود از معـرفت
شست و با خو بـرد سیل بی صفت
از تمام کـوچه تنـها یک نفر
خانه اش ماند و خودش جست از خطر
رسـم و راه نیـک هـر جـا بـود و هست
از نـهاد مـردم آن کـوچه است
چون که در اندیشه ام اینگونه ای
حتــم دارم بچــه ی آن کـوچه ای
:: موضوعات مرتبط:
ادبیات ,
,
:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0