چشم گردون در عزای موسى جعفر گریست
دیده ی خورشید بر آن ماه خوش منظر گریست
گر چه او پروانه ی حق بود اما همچو شمع
در مناجاتش ز هجر دوست پا تا سر گریست
ژرف زندان بهر او معراج قرب دوست بود
عاشق صادق ز هجران رخ دلبر گریست
گه به یاد مادرش زهرا فغان از دل كشید
گاه بر مظلومی شیر خدا حیدر گریست
او كه خود مظلوم و در بند ستمگر بود اسیر
بر غریبی شهید كربلا یك سر گریست
دیده ی عشاق از داغ امام عاشقان
در دل صحرای غم یك آسمان اختر گریست
حضرت معصومه زین ماتم فغان از دل كشید
در مدینه از غم مرگ پدر دختر گریست
در عزای ناخدای فلك تسلیم و رضا
پور دلبندش رضا در موج غم گوهر گریست
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 755
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1