عسل، عـــــــــزل و تغــــــزل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سالروز شهادت حضرت زهرا(س)

دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی
افتــــــاده نـخ چــــادر او دست نسیمی


تسبیح دلـم پاره شد آن دم که شنیـدم
با دست خـودش داده انـاری بـه یتیمـی


حتـی اثـــر وضعـی تسبیـح و دعــــــا را
بخشیده به همسایه،چه قــرآن کریمی


در خانه ی زهــــرا همه معــراج نشینند
آنجا که به جـز چـــادر او نیست گلیمی


ای کاش در این بیت بسوزم که شنیـدم
می سوخت حریــم دل مولا چه حریمی


آتش مـــــزن آتش  در و دیـــوار دلـش را
جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی

حــالا نکنـد پنجــــــره را وا بگذاریـــم
پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی

 

**  **  **  **  **  **  **  ***

دنیـــــا به کـام تلـــــخ من امشب عسـل شده است
شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است

تأثیـــر مهـــــر مــــادریت بـوده بــر زبــان
این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است

مـــــادر! حضــــور نـام تـو در شــعر های من
لطف خداست شامل حال غزل شده است

غیــــر از تــو جای هیچ کسی نیست در دلـم
این مسأله میان من و عشق حل شده است

ســــیاره ای که زهــــره نشد آه می کشد
آه است و آه  آنچه نصیب زحل شده است

زهــــــرایـی و تلألـــو نــــــــــــور محبـتت
در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است

با نام تو هوای غــزل معنوی شده است
بی اختیــار وارد این مثنـوی شده است

هرگز نبوده غیـر تــو مضمون بهتــری
تنها تویی که بر سر ذوقـم می آوری

نامت مـــرا مسـافر لاهوت کرده است
لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است

از عرش آمدی و زمین آبــرو گرفت
باید برای بــردن نامت وضــو گرفت

نــور قریش! تـا که تــویی صـاحب دلم
غرق خداست شعب ابی طالـب دلم

عمرت نفس نفس همه تلمیـح زندگی است
حرفت چــــراغ راه و مفــــاتیـح زندگی است

از این شکوه،ساده نباید عبــور کرد
بایـد مـــدام زندگیـت را مـــــرور کرد

چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است
پیش تجـمـلات،جهـــازت ســـپر شده است

آیینــه ای و سنگ صبــور پیمبـــری
در هر نفس بـرای پــدر مثل مـادری

اشک شما عـذاب بهشت است،خنده کن
لبخنـدت آفتــــاب بهشت است،خنـده کن

دنیــــــای مــا نبـــــوده بـــــرازنـده ی شما
هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما

آیینــه ای نهـــــاده خــــدا بیـن سینه ام
حس می کنم مــزار تـو را بیـن سینه ام

مانند آن خسی که به میقات پر کشید
قلبـم به سوی مــادر سـادات پر کشید

 

از کتاب طوفان واژه ها

سید حمیدرضا برقعی

 




:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: بازدید از این مطلب : 345
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : شنبه 4 خرداد 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com