آقای امجد! شما گفتهاید "فتوا باید جهانی باشد،مثل فتوای میرزای شیرازی" که حتی به دربار سلطنتی ناصرالدین شاه نفوذ کرد،تا جایی که زن او قلیانها را شکست.
آقای امجد! با این حرف میخواهید در واقع فتوای تاریخی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی را زیر سؤال ببرید ولی اگر اندک مطالعه ای در این زمینه داشتید به خود اجازه چنین جسارتی را نمیدادید. آقای امجد بر خلاف ادعای شما عکسالعمل امام در مقابل این توطئه استکباری آن چنان قاطع و کوبنده بود که همه دشمنان اسلام و انقلاب را غافلگیر کرد و فتوای الهی حضرت امام در عمق جان مسلمانان سراسر جهان به ویژه انگلیس به عنوان کشوری که طراح اصلی این توطئه بود نشست.
تأثیر فوری فتوای امام بر مسلمانان انگلیس
آقای امجد! تأثیر فوری فتوای امام بر مسلمانان انگلیس را میتوان با واکنش دولت انگلیس و رسانه های گروهی آن سنجید.واکنش انگلستان محدود به حفظ منافع تجاری و ملیاش نبود،بلکه دولت،تمامی اهل نظر،مجلس،رسانهها و محافل ادبی انگلستان به اتفاق آراء به کل اسلام و همه مسلمانان حملهور شدند. انگلستان علیه آنچه که «بنیادگرایی اسلامی» خواند،اعلام جنگ داد.این نبرد جنگ با ایران نبود،دولت انگلستان تمامی جهان غرب،از جمله بازار مشترک اروپا را علیه اسلام بسیج نمود. مسلمانان انگلستان،که نه «بنیادگرا» هستند و نه از لحاظ سیاسی کاملاً آگاه یا فعال،تنها کافی بود که به صفحه تلویزیون خود نگاه کنند تا درک کنند که چه مبارزه موذیانه،و نفرت انگیزی علیه آنها و علیه اسلام آغاز شده است،ولی امام خمینی بی درنگ مبدل به یک قهرمان شد. ائمه مساجد هزارگانه انگلستان که توانسته بودند طی ده سال گذشته پیروان خود را عملاً جدای از پیام انقلابی ایران نگه دارند،ناگهان فعال شدند و مجامعی را برای دفاع از حیثیت رسول اکرم(ص) ایجاد نمودند.همین مجامع بودند که در عرض شش هفته تظاهرات و راهپیمائی های گسترده ای را در تمامی شهرها و شهرکهای عمده ی انگلستان سازماندهی کردند.
آقای امجد! "کلیم صدیقی*" یکی از آن میلیونها مسلمان انگلیسی بود که در مهد این توطئه در پاسخ به فتوای امام امت دست به مبارزه گسترده علیه مؤلف "آیات شیطانی" زد تا جایی که سلمان رشدی مرتد در زمان حیات او گفته بود:«اگر کلیم صدیقی نبود،امروز میتوانستم آزادانه در خیابانهای لندن قدم بزنم».
آقای امجد! همین "کلیم صدیقی" مسلمان انگلیس نشین،در توصیف فتوای تاریخی حضرت امام مبنی بر ارتداد سلمان رشدی گفته است:کلمات امام خمینی،جهان را به صورتی لرزاند که در هیچ زمانی درتاریخ،توسط اعلامیه هیچ رهبر دیگری اینگونه نلرزیده بود.هیچ بیانیه جنگ یا صلحی در بین کشورهای کوچک یا بزرگ جهان تأثیر این فتوای امام را در هیچ کجای جهان نداشته ـ که همچنان ادامه دارد ـ و بی تردید برای مدت زمان قابل توجهی در آینده ادامه خواهد داشت.
عده ای از علما در مخالفت با میرزای شیرازی قلیان بر سر منبر بردند
آقای امجد! سخنان شما در مخالفت با فتوای مراجع تقلید و به ویژه مخالفت با فتوای تاریخی حضرت امام خمینی ما را به یاد مبارزه عده ای از اهل علم با فتوای میرازی شیرازی که به گفته شما فتوای جهانی داده بود،انداخت.آنجا که این عده در مخالفت با فتوای این عالم بزرگ "قلیانها" را بر سر منبر برده و شروع به کشیدن کردند.نظر شما را به این قسمت از سخنان حضرت امام خمینی در جلد 18صحیفه نور جلب میکنیم:«...مرحوم میرزا که دخانیات را تحریم فرمود،شیاطین افتادند و در بین مردم و به آنجا رساندند که بعضی از اهل علم بعضی از شهرها بالای منبرـ به طوری که نقل میکنندـ قلیان کشید بر ضد حکم مرحوم میرزا،لکن میرزا چون قدرتش قدرت فوقالعاده بود،و ازاین طرف هم طرفداران او مثل میرزای آشتیانی،قوی بود و قدرتمند،نتوانستند آنجا کاری بکنند.....»
"شجاعت" یکی از ویژگیهای بارز حضرت امام خمینی(ره)
آقای امجد! شما در بخشی از سخنان خود گفته اید" اگر امام عواقب کار خود را میدانست چنین فتوایی را نمیداد، و بعد هم امام را متهم به عدم برخورداری از" شجاعت" کرده! و گفته اید اگر امام به اشتباه خود پی میبرد آیا آنرا باز گو میکرد، این کار شجاعت میخواهد.
آقای امجد! شما را چه شده است؟ آیا فکر نمیکنید این سخنان شما ظلم و جفا به امام امت است،و باید توبه نموده و از خدا در خواست بخشش نمایید.
امام خمینی(ره) در مقاطع حساس و سرنوشت سازی که ـ به خصوص در دوران اوجگیری و شتاب انقلاب ـ بر سر راه انقلاب قرار میگرفت و با استواری و قاطعیت آنچه را که تشخیص داده بود،بیپروا و شجاعانه دنبال میکرد و از آنجا که متکی بر پشتوانه قوی ایمان و انگیزه الهی بود،هرگز دچار سستی و تردید نمیشد.در شرایطی که برخی گروهها و جریانهای سیاسی،با تغییر روشهای رژیم شاه یا عقبنشینیهای تاکتیکی و یا تهدیدهای خارجی،به پیدا کردن راههای میانی و مذاکره و مصالحه با عوامل رژیم رضایت میدادند،نهیب و هشدار قاطعانه امام بود که مردم را به حرکت در میآورد و راه را باز میکرد.نمونه های بارزی از این استحکام و قاطعیت وجود دارد که تحلیل و بررسی موشکافانه هر کدام ـ با توجه به همه شرایط و واقعیات آن دوران ـ انسان را به شگفتی وامیدارد.تصمیم تاریخی امام برای بازگشت به کشور،اعلام لغو حکومت نظامی در21 بهمن57 ـ که درتحقّق پیروزی انقلاب نقش اساسی داشت نمونه ای ازآن است.
امام خمینی(ره)زمانی که با پافشاری آمریکا وصهیونیسم جهانی،رژیم اشغالگر قدس به عنوان کشوری در سازمان ملل به رسمیت شناخته شد فرمودند"اسرائیل باید از روی زمین محو شود" و یک تنه در مقابل جبهه استکبار و غرب ایستادند اینها سه نمونه از دهها نمونه ای است که ناشی از شجاعت،استواری و قاطعیت امام بـود و در پیشبرد انقلاب و عبور آن از گردنه ها و پرتگاههای فراوان نیز تأثیر بارزی داشت.
آیا حکم ارتداد وهن دین و اسلام است؟
آقای امجد! گفتهاید صدور این گونه فتاوا باعث وهن اسلام است.سؤال این است که ملاک در وهن چیست؟ در این مورد چهار احتمال وجود دارد که هر کدام باید جداگانه بررسی شود:
الف:بگوییم عملی مصداق وهن است که عقلاء عالم در جمیع ازمنه و امکنه آن را نپذیرند و مورد خوشآیند آنان نباشد،در این فرض میگوییم اولاً:عقلاء در هیچ زمان و مکانی اهانت یک شخص به مقدسات یک میلیارد و اندی انسان را نمیپذیرند و او را مستحق مجازات میدانند و هر مقدار مورد اهانت یا انکار مقدستر باشد،استحقاق او را شدیدتر و اگر اهانت او موجب انحراف و یا موجب سوء استفاده دشمن شود و بخواهد اصل دین را در مجموع تخریب یا تضعیف کند برخورد جدیتری را با او لازم میبینند.
ثانیاً:بر فرض که عقلا هم مرتد یا سابّ النبی را مستحق مجازات ندانند،میگوییم شارع آنها را در این مورد تخطئه نموده و شارع را کسی که داخل در اسلام شده و بخواهد مرتد گردد،مستحق مجازات شدید میداند و اما کافر اصلی که بر کفر خود باقی بماند را مستحق مجازات دنیوی نمیداند.
این قاعده کلی که شارع میتواند در برخی موارد عقلاء را تخطئه کند،امری است که هر آشنای به فقه و اصول آن را میداند و هیچ مخالفی ندارد.
ب:ملاک وهن عملی باشد که مطابق طبع انسان نبوده و نفس انسان از آن نفرت داشته باشد،در این فرض میگوییم طبع هیچ انسانی از مجازات مرتد و سبکننده پاکترین و شریفترین انسان و کسی که به مقدسات میلیون ها نفر اهانت می کند، تنفر ندارد و این واضح است.
ج:معیار وهن عمل یا قولی است که مطابق میل افراد غیر متدیّن نباشد. نتیجه این فرض آن است که بسیاری از احکام اسلام در عبادات و جزائیات و معاملات و سیاسات و حتی برخی از اخلاقیات را موهون بدانیم،حتی باید امر به معروف و نهی از منکر را دخالت در امور دیگران بدانیم و باعث وهن تلقی کنیم،باید جهاد و شهادت در راه خدا را موجب وهن بدانیم و در نتیجه همه دستورات دین مبین اسلام را کنار بگذاریم.
د: ملاک وهن عملی است که فاقد هر گونه توجیه عقلی،یا نقلی باشد.این فرض به نظر میرسد معنای صحیح وهن باشد،ما در این بحث روشن کردیم که حکم قتل مرتد و ساب النبی دارای توجیه روشن عقلی است و ادله نقلی فراوانی هم بر آن دلالت دارد که نقل آن از حوصله این مقاله خارج است.از نظر عقلی،انکار خالق و مالک که همه وجود انسان از او است،موضوع استحقاق عقاب دنیوی است و عقل درک میکند که خداوند متعال میتواند برای انسانی که مخلوق او است این حکم را جعل کند و بر فرض جعل هیچ قبحی در آن نمیبیند.به عبارت دیگر اصلیترین سؤال در این بحث همین است که آیا از دیدگاه عقل،خداوند متعال میتواند چنین حکمی کند؟ برخی از منکرین حکم ارتداد تمایل به چنین مطلبی دارند در حالی که همه ملاکات در احکام عقلی،به حسن عدل و قبح ظلم برمیگردد،در جعل حکم وجوب قتل مرتد و یا ساب النبی عقل هیچ قبحی و هیچ گونه ظلمی را تصویر و درک نمیکند و این را میپذیرد که خداوند متعال به عنوان مالک حقیقی بشر چنانچه چنین حکمی کرد هیچ گونه ظلمی از ناحیه او نشده است و حکمی است صحیح و عقل در مقام ثبوت و امکان درک میکند و نسبت به مقام اثبات هم اصل استحقاق مجازات را میپذیرد و بر حسب ادله نقلی،نوع حکم را هم شارع بیان فرموده است.
موضوع ارتداد دیگر امروز مطرح نیست!!
آقای امجد! شما در بخشی از سخنان خود مدعی شدید:موضوع ارتداد دیگر امروز مطرح نیست؟
هیچ انسان مؤمن و مسلمانی از انحراف انسان دیگر و سوء عاقبت او خوشحال نمیشود،هیچ مسلمانی از کشته شدن یک انسان فی نفسه خوشحال نمیشود، بلکه آنچه که موجب خوشحالی است اجرای حکم الهی و اطاعت دستور خداوند است،نکته مهمی که در عبارات گهربار ائمه معصومین(ع)خصوصاً امام حسین(ع) به عنوان یکی از اهداف و غایات دین مطرح گردیده است.
«اقامه حدود الهی» یکی از اموری است که بر آن تأکید شده و برکات مادی و معنوی فراوانی به دنبال دارد.
قطب راوندی در لب اللباب از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که آن حضرت فرمود:«حد یقام فی الأرض أزکی من عبادة ستین سنة» چنانچه یک حد از حدود الهی در روی زمین جاری شود بهتر و خالصتر از عبادت شصت سال است.
آقای امجد! «وجوب قتل مرتد» از احکامی است که هیچ یک از فقها از متقدّمین و متأخرین در آن تردیدی نداشته و نیز بین شیعه و سنی مورد اتفاق است.این حکم به عنوان یک حکم ضروری دین تلقی میشود و اهل اجتهاد میدانند که در ضروریات، اجتهاد راه ندارد.
آقای امجد! آنچه ارزش و حقیقت دارد«قانون خداوند»است و در برابر او هیچ قانون و اعلامیهای ارزش ندارد،غیـر از خدا هیچ گروه و شخصی صلاحیّت جعل قانـون ندارد و فقط خداست که میتواند برای بشر قانون جعل کند،همه مسلمانان عالم بدانند وجوب قتل مرتد یک قانون مسلّم الهی است که هم در زمان پیامبر(ص) و هم در زمان امیر المؤمنین(ع) و هم در زمانهای بعد اجرا شده است.
آقای امجد نکند شما هم مثل بعضی از دوستان اصلاح طلبتان به برخی از آیات قرآن ایمان دارید و به برخی دیگر از آیات آن را منکر شدهاید و آیه شریفه:«یؤمن به بعض و یکفر به بعض» شامل حال شما هم میشود.یا اصلا دوست دارید قرآن و روایات اهل بیت را بوسیده و کناری گذاشته و به جای آن در بالای منبرها مانند صوفیان شعر خوانده شود./105
----------------------------------------------------------
*کلیم صدیقی،اندیشمند و نویسنده اسلامی معاصر در انگلیس.وی موسس پارلمان مسلمانان در بریتانیا و نیز بنیانگذار شورای مسلمانان بریتانیا بوده است.وی تأثیر عمیقی از انقلاب اسلامی و اندیشه امام خمینی گرفته بود.